متن بيانيۀ رسمی درهمايش نيروهای ملی و دموکرات منعقدۀ کشور هالند
کميتۀ فعالين حزب دموکرتيک خلق افغانستان کميتۀ فعالين حزب دموکرتيک خلق افغانستان

 

 مورخ 19 / 4 / 2008

 

 

 

        هموطنان عزيز !

       رفقا و دوستان محترم !

       از آن جايی که همايش امروزی زير نام « نيروهای ملی و دموکرات » تدوير يافته و از ما دعوت بعمل آمده است تا در اين نشست شرکت ورزيم ، بنابرآن ضرورت آن ديده ميشود تا پيش از هر چيز ديگر، ديدگاه فعالين ح. د. خ. ا را دربارۀ مفهوم واژۀ " چپ " بيان داريم :

      درعلم سياست ودانشهای امروزی، واژۀ " چپ " به آنعده از احزاب، سازمانها وشخصيتهای سياسی و ديد گاههای شان اطلاق ميگردد که افکار، برنامه ها و انديشه های آنان برمبنای اصول جهانبينی علمی استوار بوده، سير حرکت تاريخ وسمت تکامل نظام اجتماعی را با برنامه های کاری وفعاليتهای سياسی شان، در مطابقت با دانش جامعه شناسی علمی پيوند و عيارنموده، انجام تغييرات وتحولات بنيادی را درهمه عرصه های زندگی ( سياسی- اقتصادی وفرهنگی )، درجهت آزادی، سعادت و خوشبختی مردم، اعمار جامعۀ نوين وفارغ از هرنوع ستم وبهره کشی، در دستورکار خويش قرار داده،  توده های مردم را منابع اساسی قدرت وسازندگان تاريخ و تکامل نظام اجتماعی درهريک از پله ها ومراحل زندگی جامعۀ انسانی پندارند.

    همينگونه پايۀ ايد يولوژيک و سياسی نيروهای مترقی وچپ با درنظرداشت پديده های تاريخی جنبش انقلابی زحمتکشان درسراسر جهان ، درست درنقطۀ مقابل نظريه پردازی های ارتجاعی وامپريالستی گروههای راستگرا ( به هر اسم و رسمی که باشند ويا تبارز نمايند ) قرار ميگيرد.

    بررسی بنيان سياسی جامعه درافغانستان و دامنۀ نوع دگرگونی های که حد اقل درپنج دهۀ اخير بوقوع پيوسته است، صرف بربنياد طرزتفکرچپ ميتوان عملکرد حاکميتهای سياسی و گروههای متشکلۀ سياسی اين دوران را بطورعلمی ودقيق ازهمدگر تفکيک کرد وموارد و عوامل شکستها و پيروزی ها را مشخص ساخت. زيرا دانش جامعه شناسی علمی با ديناميک وپويايی که دارد، دربارۀ ساختارهای سياسی و اقتصادی جامعه و ماهيت نهاد های سياسی بوجود آمده، تصوير روشنی در اختيار می گذارد و درپرتو انديشه های پيشرو است که پيرامون آرايش نيروهای سياسی ( بالفعل وبالقوه ) ، طرزعقايد و ديدگاههای آنها ، معلومات شفاف بدست می آيد.

    دراکثرکشورها بادرنظرداشت موجوديت گروههای مختلف سياسی که هريک برسر کسب قدرت و رسيدن به هدف ، باهم به رقابت می پردازند، درپهلوی آن هيأت حاکمه و نيروهای زورگو، تشکيلات سياسی رنگارنگ را با قيافه ها ونقابهای متفاوت، بغرض فريب و اغوای مردم به صحنه می کشند تا توده های زحمتکش را ، از مبارزۀ طبقاتی وتحقق  خواستها و مطالبات اساسی شان بازدارند. دراين گونه جوامع ، ستمگران بمنظورتأمين منافع آزمندانۀ استثماری خويش علاوه بر توسل به زورگويی وايجاد فضای اختناق سياسی ، احزاب دست راستی محافظه کار را نيز تشکيل ميدهند تا درمقابل احزاب ترقيخواه وتحول طلب ( چپ انقلابی) که بحق مدافع آزادی، دموکراسی، ترقی وپيشرفت اجتماعی اند؛ وظيفۀ قوای ضربتی را ازطريق تبليغات ميانتهی وشعارهای گمراه کننده بسر رسانند که متأسفانه افغانستان امروزی درشمار همين کشورها محسوب ميگردد.

      درشرايط فعلی حاکميت دولتی بوجود آمده درافغانستان، درچنگال هيولای اشغالگری، وابستگی اسارت آوراقتصادی ونظامی غرب گيرمانده که ساحۀ صلاحيت وعملکرد آن در عرصۀ ملی، خيلی ها محدود بوده ، بيشترنقش مدافع ونظارت کنندۀ منافع امپريالستی وتحکيم قدرت مرتجعين را بازی ميکند.

    نظام موجود افغانستان که بناحق ازروی فريب خود را آزاد و مستقل ميداند، يک طبقۀ ارتجاعی متشکل از افراد وابسته به نهاد های دولتی ( نمايندگان تنظيمها وگماشتگان دول غربی ) فرماندهان مقتدر نظامی محلی وسرمايه سالاران تازه بدوران رسيده، گردهم جمع آمده اند وزمام امور را به پيش می برند وازحمايت ارتجاع بين المللی برخوردارهستند.

     بدين لحاظ نفوذ استعمار نوين وتابعيت سياسی ( غير رسمی ) زمينۀ زايش ورشد اقتصاد آزاد ملی را محدود گردانيده ودر برابرآن سد بزرگی ايجاد نموده است. درنتيجۀ وابستگی اقتصادی که خود زائيدۀ تابعيت سياسی است، استثمار وفقر توده ها ، تداوم می يابد.

      امروز در افغانستان دستگاه دولت ، مجالس مقننه ( شورايملی ) و قوۀ قضائيه دراختيار افراد بانفوذ تفنگسالار وقبيله سالاروابسته به انحصارات غارتگر قراردارد که در راه تحکيم قدرت سياسی انحصاری و تأمين منافع اقتصادی گروههای زورمند مافيايی کار وتلاش می نمايند. تمرکز فعاليت آنها مبنی برحفظ سلطۀ سياسی تنظيمی وشؤونيزم قبيلوی، با پشتوانۀاقتصاد مافيايی موادمخدر، مانع عمده در راه پيشرفت نظام سياسی مردمسالار بحساب می آيد که درنهايت شانس نمو ورشد اقتصادی واستقرار حاکميت با پايه های اجتماعی مدافع منافع توده ها را به خطر مواجه ساخته است.

     بنابران ميتوان گفت که درحال حاضر، مردم افغانستان با اشغالگری قدرتهای خارجی، با سرازير شدن سرمايه های سود جويانۀ خارجی، با سياستهای اسارت آور خارجی و درفرجام با استعمار نوين و استثمار ظالمانۀ خارجی و داخلی دست و گريبان هستند.

    دولت فعلی افغانستان بطور مستقيم يا غير مستقيم ازقانون زور وسياست قدرت مندان مستبد تابعيت می نمايد. ازسوی ديگر استعمار نوين وسلطه گران بين المللی برنظام سياسی کشورنظارت دارند وفعاليت آن را ازنظر اقتصادی، سياسی و نظامی درقبضه گرفته اند. بدين لحاظ زندگی مادی ومعنوی مردم ما با سياستهای استثمارجويانۀ قدرتهای امپريالستی، مرتبط و گره خورده است.

     تزلزل سياسی و بی ثباتی اقتصادی بمفهوم ناکارا بودن حاکميت دولتی ميباشد. دراين ميان شماری از گروههای مختلف اجتماعی بطور جداگانه اقدام بر ايجاد تشکيلات حزبی وپيشبرد فعاليتهای سياسی سازشکارانه، می نمايند که نمايندگی ازطرز تفکر خاص آنها ميدارد، عقايد ونظرياتی را پيشکش ميکنند که گاه گاهی درتضاد با همدگر قرار ميگيرند وبه وحدت نيروهای مترقی خدشه وارد می سازد.

    دراين حالت راه نجات تنها و تنها دراتحاد و همبستگی همه پيشتازان جنبش انقلابی بربنياد انديشه های پيشرو عصر ما نهفته است.

    فعالين ح. د. خ. ا دراين راه صادق اند وتا پايان کار به آن وفادار باقی خواهند ماند.

 

            

                                                                                              موفق باشيد!


May 22nd, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها